سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل احمق در دهانش و دهان حکیم دردلش است . [امام عسکری علیه السلام]
خبر مایه

اگر تپه به تپه، وادی به وادی این سرزمین زبان داشت از حماسه‌های فرزندان این سرزمین می‌گفت. از پل ناجیان که عبور میکنی،‌ به شیارهای معروفی می‌رسی که ماه‌های نخست جنگ، شاهد حماسه‌های بسیار بودند: شیار شیخی، شیار المهدی، شیار شلیکا.

این منطقه، عملیات فتح‌المبین را در خود دیده است و امتداد این جاده می‌رسد به سایتهای رادار چهار و پنج و ارتفاعات ابوسلبی‌خات و رودخانه رفاعیه.

سایتهای چهار و پنج که قبل از انقلاب بنا شده بودند، بهترین ارتفاع منطقه بودند و مسلط بر عراق و ایران. عراق همان اوایل جنگ، دست گذاشت روی این ارتفاعات و آنها را از ما گرفت. و با استفاده از موقعیت و ارتفاع همین سایتها بود که راحت دزفول، اندیمشک، شوش و جاده اندیمشک به اهواز را با موشک زمین به زمین می‌زد. گذشته از این، از این موقعیت می‌شد پرواز هواپیماها را هم کنترل کرد. کلید یا چشم منطقه اینجا بود. صدام هم خیلی مواظب آنها بود که از دستشان ندهد. آن‌قدر نیرو برای محافظت از این منطقه آورده بود که غرور گرفته بودش و می‌گفت: اگر ایرانیها سایتها را بگیرند، کلید بصره را هم به‌شان می‌دهم. این ژست صدام را داشته باشید تا بعد!

دو روز از فروردین 61 گذشته بود که عملیات فتح‌المبین کلید خورد. در استخاره محسن رضایی برای آزادسازی این مناطق سوره فتح آمد و نام عملیات فتح‌المبین گذاشته شد. رمزش را هم گذاشتند: یا فاطمه زهرا(س).

مرحله اول عملیات، عبور رزمنده‌ها از شیارها بود که به کمین عراقیها خوردند. در همین شیارها بود که خیلی‌ها شهید شدند. این را گفتم که بدون وضو وارد نشوی، و قدم که برمی‌داری، مواظب باشی... .

عراق که هوشیار بود، مرحله اول را دوام آورد، حتی حمله هم کرد و تعدادی از نیروهای ما را اسیر گرفت. مرحله اول، خدا ما را نجات داد و فتح خدا آغاز شد.

مرحله دوم و سوم عملیات، عراقیها چنان ضربه‌ای دیدند که راهی جز فرار نداشتند. آنها اصلاً انتظار نداشتند ایرانیها به این قوت جلو بیایند و به پادگان عین‌خوش برسند. دیگر برای آن‌ها جای ماندن نبود.

هفت روز از فروردین 61 گذشته بود که سایت‌ دست رزمندگان اسلام بود. اما صدام به وعده‌ای که داده بود، هیچ وقت عمل نکرد و این برای او درس عبرتی نشد که دیگر خط و نشان نکشد، در خرمشهر هم همین حرف‌ها زد؛ اما دو ماه بعد از این، آنجا را هم مفتضحانه رها کرد و رفت تا دیگر جرأت نکند وعده وعید بدهد.

در فتح‌المبین، عراقیها به گونه‌ای غافلگیر شدند که کلی اسناد و مدارک و چمدانهای محرمانه با خودشان داشتند، گذاشتند و رفتند. ماشینهایشان که در گل گیر می‌کرد رها می‌کردند و پا به فرار می‌گذاشتند. اگر ما در طول جنگ ده کامیون سند از عراق گیرمان آمده باشد، نه کامیون آن در همین منطقه فتح‌المبین بود.

اگر فتح خدا نبود و اگر ما در فتح‌المبین پیروز نمی‌شدیم، با پنج عملیات هم نمی‌شد، این زمین‌های بزرگ و سایت‌ها را آزاد کرد. چرا که عراقی‌ها تا این مرحله حالت هجومی داشتند. از این عملیات به بعد، عراقیها دست و پایشان را جمع کردند. میدان مین گستردند و مجبور شدند به لاک دفاعی بروند.

امروز به یادبود شهیدان این منطقه، یادمان زیبایی ساخته‌اند تا تو شاید بتوانی در فضای همان روزها قدم بزنی. شیارهای کوچه‌مانندی که آهسته تو را از خود عبور می‌دهند تا آرام آرام دلت نرم شود و آشتی کنی با هر آنچه از یاد برده‌ای، آشتی کنی با آنانی که آرام آرام از کنار همة زیبایی‌های دنیای فانی گذشتند تا به زیبای مطلق برسند داخل همین کوچه‌های خاکی خاکی.


87/1/21::: 11:0 ع
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ رئیس جمهور اگربعضی چیزها نبود به مجلس نشان می دادم www.masahebdarim.parsiblog.com سند تو ال ممنون داغ داغ داغ داغ جالب
+ با عرض سلام ایدیهام هک شده فقط یه ایدی با نام ماصاحب داریم دارم انشاءالله اد کنید و به دوستانتون هم سند تو ال کنین ممنون ازتون ایدیم ma_saheb_darim313