یک معمای جالب از امام جواد علیه السلام از یحیی بن اکثم از دانشمندان مشهور دربار مأمون
سؤال امام جواد(ع) از یحییبن اکثم:
.
حضرت پرسید: به من بگو در مورد مردی که در بامداد به زنی نگاه میکند و آن نگاه حرام است، و چون روز بالا میآید آن زن بر او حلال میشود، و چون ظهر میشود باز بر او حرام میشود، و چون وقت عصر میرسد بر او حلال میگردد، و چون آفتاب غروب میکند بر او حرام میشود، و چون وقت عشاء میشود بر او حلال میگردد، و چون شب به نیمه میرسد بر او حرام میشود، و به هنگام طلوع فجر بر وی حلال میگردد؟
یحیی گفت: «نه، به خدا قسم من به پاسخ این پرسش راه نمیبرم، و سبب حرام و حلال شدن آن زن را نمیدانم، اگر صلاح میدانید از جواب آن، ما را مطلع سازید».
امام فرمود: این زن، کنیز مردی بوده است. در بامدادان، مرد بیگانهای به او نگاه میکند و آن نگاه حرام بود، چون روز بالا میآید، کنیز را از صاحبش میخرد و بر او حلال میشود، چون ظهر میشود او را آزاد میکند و بر او حرام میگردد، چون عصر فرا میرسد او را به حباله نکاح خود درمیآورد و بر او حلال میشود، به هنگام مغرب او را ظهار میکند* و بر او حرام میشود، موقع عشا کفّاره ظهار میدهد و مجددا بر او حلال میشود چون نیمی از شب میگذرد او را طلاق میدهد و بر او حرام می شود و هنگام طلوع فجر رجوع میکند و زن بر او حلال میگردد. **
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
*
ظهار عبارت از این است که مردی به زن خود بگوید: پشت تو برای من یا نسبت به من، مانند پشت مادرم یا خواهرم، یا دخترم هست، و در این صورت باید کفاره ظهار بدهد تا همسرش مجددا بر او حلال گردد. ظهار پیش از اسلام در عهد جاهلیت نوعی طلاق حساب میشد و موجب حرمت ابدی میگشت، ولی حکم آن در اسلام تغییر یافت و فقط موجب حرمت و کفاره (به شرحی که گفته شد) گردید.**
بحارالانوار، ج ، 78 قزوینی، همان کتاب، ص 175 ؛ شیخ مفید، الارشاد، ص 322 ؛ طبرسی، همان کتاب، ص 247.