نامه ای به برادرم البته این رو برا همه گفته شده با عنوان به برادرم
همیشه دوست داشتم چند جمله به برادرم بگویم، ولی هرگز به خاطر کم رویی یا چیز دیگر نتوانستم آنها را بر زبان آورم، ولی امروز می خواهم آنها را با زبان قلم به برادرم اعلام کنم. من نمی دانم که چرا بین ما فاصله افتاده است و من نمی توانم حرفهایم را رودررو بزنم. مگر ما همان بچه هایی نیستیم که با هم کشتی می گرفتیم، گل کوچک بازی می کردیم، شیشه همسایه می شکستیم و من همیشه آن را به گردن نمی گرفتم و تو بودی که سرزنش می شدی و از دست پدر کتک جانانه می خوردی. ولی هرگز بین ما کدورت و سیاهی ایجاد نمی شد، و فردایش بازیها را از سر می گرفتیم.
ادامه متن کلیک کن...