بی حساب نگو ! وقتی می گویی لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ ، نه دنیا می ماند، نه عادات و رسوم، نه آبروداری بین اهل دنیا؛ همه از بین می رود.لاَ إِلَهَ یعنی هر چه واله کننده ی من است، دور انداختم ِالاَّ اللَّهُ را. درست دقت کن، اگر می ارزد آن را بگو؛ بی حساب نگویی که وقتی واله کننده ها رفتند فریادت بلند می شود. خداوندبه موسی علیه السلام فرمود هرچه را در دستت است بینداز،به ما فرمود بگولاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ ؛ یعنی هر چیزی جز خدا که تو را واله کرده، بینداز. نکند مثل امت موسی علیه السلام ما هم به محمد و آل محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) بگوییم « اجْعَلْ لَنَا إِلَهَاً کَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ» یعنی همان طور که اهل دنیا چیزهایی دارند که آنها را واله کرده است، به ما هم از آن واله کننده ها بدهید. [ منبع: مصباح الهدی(سخنان حاج اسماعیل دولابی)-نوشته ی مهدی طیب-ص18]
فی الکافی عن الصّادقُ علیه السلام: لیسَ الزُّهدُ فی الدنیا بِإضاعَةِ المالِ ، و لا بِتَحریمِ الحَلالِ ، بلِ الزُّهدُ فی الدنیا أنْ لا تکونَ بما فی یَدِکَ أوثَقَ مِنکَ بما فی یَدِ اللّه ِ عزّ و جلّ . (الشافی صفحه 536.) می فرماید: زهد در این دنیا این نیست که انسان اموال دنیا را ضایع کند. یک چیزی در اختیار اوست. کنار بیاندازد،اعتنا نکند،ضایع کند. و لا بِتَحریمِ الحَلالِ ، یا آنچه برای او حلال است و خدای متعال آن را مباح کرده،آن را بر خودش حرام کند. این نیست. یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ. و این که تصور کنید انسان در یک صومعه ای بنشیند از همه لذّات دنیا خودش را محروم کند. یا آن طور که روحانیون نصارا تصوّر کردند که تأسی به حضرت عیسی به این است که ازدواج نکنند تا آخر عمر مجرد بماند ؛ زهد اینها نیست. حضرت یک ضابطه ای بیان می کنند که از این ضابطه می شود خیلی از ابعاد زهد را فهمید. فرض بفرمائید به آنچه در اختیار خودتان هست، از پولی که پس انداز دارید، امکان و قدرتی که در اختیار دارید، به این ، اطمینانتان بیشتر نباشد از آنچه پیش خداست. یعنی الان در دست شما نیست. اگر این حالت برای انسان پیدا بشود، حرص انسان به دنیا و آنچه از دنیا در دست اوست، از بین می رود. چون می داند خزائن آنچه در دست اوست، پیش خداست.اگر بناست بهره ای داشته باشیم، استفاده کنیم، از آنچه در اختیار خداست استفاده می کنیم. نباید تصور کرد حالا این پول را من دارم. این را نگه دارم. از کجا معلوم که پول دیگری گیرم بیاید؟ نه، آنچه پیش توست، نباید موجب اعتماد تو و اطمینان خاطر تو بشود، بیش از آنچه پیش تو نیست و پیش خداست. که آنچه پیش خداست قابل مقایسه نیست با آنچه پیش توست. این معنای زهد است.یعنی بی رغبتی و دل نبستن به آنچه در اختیار شماست. لذا به آنچه در اختیار دارید دل نبندید. نه این که نداشته باش، داشته باش . آن را سرنوشت ساز زندگی خود ندان.که وقتی این حالت در تو پیدا شد... آن وقت نسبت به آن علاقه ات و دلبستگی ات کم می شود انفاقش هم آسان می شود . برای خاطر آن گناه هم نمی کنی.برای خاطر آن به حق ناحق روی نمی آوری. [ شرح حدیث از حضرت آیت الله امام خامنه ای (مدظله العالی ) در مقدمه درس خارج 12/08/87 ]
تمام آتش دوزخ و عذاب قبر و قیامت غیر آنها را که شنیدی و قیاس کردی به آتش دنیا و عذاب دنیا، اشتباه فهمیدی، بد قیاس کردی، آتش این عالم یک أمر عَرَضی سردی است. عذاب این عالم در مقایسه با عذاب آن جهان خیلی سهل و آسان است. ادراک تو دراین عالم ناقص و کوتاه است. همه آتش های این عالم را جمع کنند روح انسان را نمی تواند بسوزاند. آنجا آتشش علاوه بر اینکه جسم را می سوزاند، روح را می سوزاند، قلب را ذوب می کند. فؤاد را محترق می نماید. تمام اینها را که شنیدی و آنچه تاکنون از هر که شنیدی، جهنم اعمال تو است که در آن جا حاضر می بینی که خدای تعالی می فرماید: وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً (آیه 49 سوره کهف) یافتند آنچه کرده بودند حاضر و آماده.
[ امام خمینی ،چهل حدیث ، مرکز فرهنگی نشر رجاء، چاپ دوم ، 1368 ، ص 19]
بسم الله ارحمن الرحیم ان شاء الله در مورد تغییر که باعث می شود خداوند هم نعمت هایش تغییر کند مطالبی ادامه دا خدمتتان عرضه می شود امید است مورد مقبول حق وپسند شما عزیزان باشد
ما به خاطر استکبار ستیزی و عدالت محور بودن انقلاب کردیم و خداوند متعال هم برای همین یاریمان کرد به حسب ایه ان تنصروالله ینصرکم برای اینکه اینقلاب به سر منزل نهایی برسد باز باید در همان شعارهای خدا بمانیم تا خداوندنم نصرش را برایمان برساند ولی اگر تغییر کنیم قطعا این انقلاب هم از بین خواهد رفت و بر همین راستا ایه ای را خدمتتان تقدیم می کنم تا توشه راه باشد در تمام مسیرهای زندگی بخصوص برای تشخیص سیاستمدارانمان در انتخابات 29 اردیبهشت 96 و من اللله توفیق
سوره مبارکه الرعد آیه 11
لَهُ مُعَقِّباتٌ مِن بَینِ یَدَیهِ وَمِن خَلفِهِ یَحفَظونَهُ مِن أَمرِ اللَّهِ ? إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّى? یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم ? وَإِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَومٍ سوءًا فَلا مَرَدَّ لَهُ ? وَما لَهُم مِن دونِهِ مِن والٍ?11?
برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا [= حوادث غیر حتمی] حفظ میکنند؛ (امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت!
در این برهه حساس از تاریخ پر فراز و نشیب کشور عزیزمان ایران، زمانی یک رئیس جمهور می تواند روند پر شتاب و با سرعت زیاد را به وجود بیاورد، که مبانی را درست انتخاب کرده باشد، توده مردم ایران با هر سلیقه ای رئیس جمهوری می خواهند انقلابی با وظیفه ای سنگین و حساس، با مدیران ارشد اجرایی قوی و کارآمد، که مدیریتی داخلی و خط امام را شناخته باشد، رئیس جمهوری که در گام اول دوست و دشمن را بشناسد و مرز بین این دو را درک کند.
در این انتخابات نه روی نظریه های آقای روحانی میتوان حساب باز کرد و نه روی وعده های آقای جهانگیری، چرا که رونق اقتصادی ایران کاریست بسیار سخت، نباید کسی رئیس جمهور شود که بعد از چهار سال مشخص شود هیچ برنامه ای برای بیکاری و اشتغال جوانان نداشته است.
آقای روحانی باید بداند همیشه یک رئیس جمهور را حماقت اطرافیانش زمین می زند، مردم نمی گویند اطرافیان رئیس جمهور بد بودند، می گویند رئیس جمهور بد بود، نمونه اش آقای جهانگیری که بعد از چهار سال که معاون اول روحانی بوده، حال جهانگیری خود را از اقدامات دولت روحانی جدا می داند، و به عنوان یک اصلاح طلب به میدان آمده است نه اعتدالی، و این یعنی اینکه آقای جهانگیری چهار سال است در راه دولت روحانی قدم برداشته و دستش خالی است و در مناظره ها دقیقا شعار بیست سال قبل اصلاح طلبان را می دهد.(سرچ شود: (جرس+سخنان تبلیغاتی خاتمی و یاران اصلاحات).|
ادامه مطلب
نه گوردی راهب او دمده بیر آیری سس گلوری
?
نه سس که پارچالوری قلب سنگ خارانی
ادامه در ادامه ی مطلب
نه گوردی راهب او دمده بیر آیری سس گلوری
نه سس که پارچالوری قلب سنگ خارانی
الی قابرقالاریندا اوغول آناسی گلور
یریله گوی آراسین دولدوروبدی افغانی
نزول ایلدی بیر تخت عرش اعلادن
ایدوب احاطه اونون دورین عرش سکّانی
اگینده قاره او تخت ایچره بِش نفر عورت
اولوبلا شوریله اول قانلی باش نواخوانی
بیرین آرایه آلوبلار بلند قامتی وار
گورن او صاحب قدّ بلند و بالانی
بولر که اوغلی اُلوب، غصّه دن بِئلی بوکولوب
نشان ویرر بوکولن قدّی شکل چوگانی
الی، یوزی، آغاران ساچلاری باتوب قانه
خضاب ایدوب آغاران زلفینی اوغول قانی
اوغول باشین گوتوروب باسدی بیر اورک باشینا
گتوردی شیونه فریادی کون و امکانی
دیدی اوغول یارالی باشیوه آنان قربان
سنی بو حاله سالوب هانسی مرتد و زانی؟
نه قدر زحمتیوی چکدوم ای گوزوم نوری
عجب او زحمتیمون اولدی اجر و پایانی
هنوز اللریمون گیتمیوب اوغول قاباری
او قدر چکمیشم عالمده ال دگرمانی
بو بس دگلدی که اود ووردولار قاپوم یاندی
بالامی سقط ایلدی جور و ظلمیله ثانی
او بیحیادن عمرسعد شوم آلوب سرمشق
خامیوه ووروب اود، ویردی نهب فرمانی
شهید ایدوب سنی اهل و عیالون ایتدی اسیر
ایدوب ملول منی، شاد آلِ سفیانی
دولاندیروبدی باشون نیزه لرده شهرلری
بو غصّه آغلاداجاق حشر اولونجا زهرانی
قوناق آپاردی باشون گاه خولی بی دین
او حرمتیدی که قویدی کول اوسته مهمانی
گهی آقاجدان آسوبلار اوغول یارالی باشون
باسوبلا داشه گهی اهل کوفه صبیانی
زیادین اوغلی گهی قویدی پای تختینده
گتوردی درده دل زینب پریشانی
بس اولمادی که فَزَ ووردولار دوداقلاریوا
مقام ویردیلر آخِر سنه کلیسانی
بلالی باشیوین اولموب هله بلاسی تمام
گرک گوره هامی محتوم اولان قضایانی
حجاز شاهی سن امّا شراب مجلسینه
کسوک باشون آپارار شهر شام سلطانی
اوغول آناسی دیوب درد دل دوشوب دلدن
سالوب یانینجا خواتین خلد و رضوانی
سوار اولوبلار او تخته گینه ایدوبلر عروج
خانملار ایتدیله ترک اول محلّ و ماوانی
گوروب کشیش خانملاردا انبیاده گیدوب
گلوب گوتوردی سرِ پاکِ شاهِ والانی
گلاب و مُشک ووروبدور قویوب برابرینه
مخاطب ایتدی او محبوبِ حیِّ یکتانی
دی بیر گوروم منه ای راس نازنین کیمسن
یارالی باشدا گوروب کیم بو عزّت و شانی
بیله خیال ایدورم کردگاره سویگلوسن
محبّتون بو گجه دیره گتدی عیسانی
خطور ایلسه حُسنون خیالی قلبیندن
قلم الینده قالار مات حشره تک مانی
گلوب تکلّمه پیغمبر اوغلینون باشی
دگوب بیری بیرینه لعل شکّر افشانی
اَنَا القَتیلُ بِسَیفِ العِدی، اَنَا المَظلوم
اَنَا الَّذی بِسَعیرِ یَجُرُّ عُدوانی
دیدی او پیر بو واضحدی اولموسان مظلوم
منه ولیک بولوندور بو سرّ پنهانی
کیمه یتر نسبون، هانسی گلشنین گلوسن
معطّر عطرون ایدر گلشن و گلستانی
زبانحالیله گویا امام ویردی جواب
مخاطب ایتدی او سرخیل قوم رهبانی
او مودمود که انجیلیده ویروبله خبر
کلیمیاندا بولر فارقلیط او مولانی
همان محمّد محموددور منیم جدّیم
که دینی نسخ ایدوب عالمده جمله ادیانی
آتام علیدی اونا سیزلر ایلیا دیه سوز
بیر آیری آدی اونون شَنطیادی سریانی
آنامدی فاطمه مخدومه یعنی منصوره
کنیز ایدوب اونا حق مریمیله سارانی
برادریمدی حسن سیز دین شَبَر هاشن
شُبیر بول منی هوشینم عشق قربانی
او پیرمرد ووروب باشینه چکوب ناله
دیدی فدا آدیوا ای سوسوز آخان قانی
منه دیانت اسلامی ایت گیلن تعلیم
آتوم ضلالتی درک ایلوم اصل ایمانی
شهادتینی امام ایتدی راهبه تعلیم
شفاعتینده ضمانت اولوندی پیمانی
او قانلی باش او گجه دیریده یاتوب راحت
صباح اولاندا آلوب تابعانِ سفیانی
جدایه ووردولا شامه آپاردیلار بیر باش
که قالماسون خط سیرینده جای نقصانی
بو آستانیه هر کیم گلوب امیدیله
اولوبدی دردینون آخِر حسینی درمانی
سنونده دردیوه لطفاً شِفا عطا ایلر
او کسکه حکمته دارا ایدوبدی لقمانی