رساندن مادر به پسر
صدام پیرزن را به جرم شیعه بودن از عراق اخراج کرده بود. او هم خود را به قم، حرم اهلبیت(1) رسانده و زندگى در این شهر و در جوار حضرت معصومه(س) را تجربه مىکرد. چند سالى بود که از پسرش خبرى نداشت. مىگفتند فرزندش را صدام به سربازى برده؛ البته اجبارى.
دلتنگى و دلواپسىهاى مادرانه که روز به روز هم بیشتر مىشد، هر شب او را به حرم مىکشاند. چشمش که به ضریح مىافتاد مىگفت: «بى بىجان! من پسرم را از تو مىخواهم.»
***ادامه مطلب کلیک کن ...
عکس ،
|