سالروز میلاد مظهر علم و تقوا، سلاله پاک رسول خدا (ص)، دست پرورده آغوش علی مرتضی (ع) و تربیت یافته دامان فاطمه زهرا (س)، حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) خجسته باد.

دنیا به تعبیری مکان کمال جویی و کمال یابی است هر کس می تواند در مسیری که خدا تعیین نموده ...
ادامه مطلب...

سلام دوستان عزیز !!!
پس از یه تحقیقات و جستجوهایی که در موردی خاص انجام دادم مطالب بسیار جالبی پیدا کردم که گفتم برای شما دوستان هم اینجا قرار بدم ...
====
خوب سوالی که در شروع بحث از شما دارم این هست که چقدر خودتون و محیط اطراف و دنیایی که داخلش زندگی میکنید رو میشناسید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هر کدوم از ما به نحوی یه غروری برای خودمون داریم !!! در حد و اندازه خودمان !
این ها فقط مقدمه ای بود که بحث رو شروع کنم تا کمی محیط پیرامون خودمون رو بیشتر شناسایی کنیم و دنیایی که دخلش داریم زندگی میکنیم رو بیشتر بهش دقت کنیم تا بفهمم ما کیی هستیم !!!!

====

خوب برای شروع اینها رو ببینید و بر روی هریک مقدار تفکر کنید !!



پلوتو رو که همه میشناید که گویا کوچکترین در منظومه شمسی هست بعدش مرکوری یا همان عطارد هست بعدش...
ادامه مطلب...

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در حالی اولین نمازجمعه تهران در سال 88 را اقامه کرد که خطبه‌های دوم وی حاوی تکرار یک گاف تاریخی و تحریف آشکار بیانات رهبر انقلاب بود.

به گزارش رجانیوز، حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی در خطبه دوم نماز با بیان اینکه من در این 60 سالی که با خانواده امام ارتباط داشته‌ام، چیزهای مهمی را از همسر امام(ره) می‌دانم، به بیان خاطره‌ای در خصوص بردباری همسر امام(ره) پرداخت و افزود: شبی که امام در جماران رحلت فرمودند، شرایط بدی داشتیم چرا که جنگ تمام نشده بود و خطرهایی ما را تهدید می‌کرد. لذا مسئولان تصمیم گرفتند آن شب فوت امام(ره) را اعلام نکنند تا فردا مقدمات تشکیل مجلس خبرگان و انتخاب رهبری انجام شده و پس از آن فوت امام اعلام شود.

ادعای ادامه داشتن جنگ در زمان رحلت امام(ره) در حالی از سوی هاشمی بیان می‌شود که جمهوری اسلامی 27 تیر 1367 قطعنامه 598 را پذیرفت و در تاریخ 29 مرداد همان سال نیز رسماً میان ایران و عراق آتش‌بس برقرار شد. در حالی که رحلت امام(ره)، 14 خرداد 68 یعنی حدود 10 ماه پس از آتش‌بس رخ داد.

اما این اولین باری نیست که هاشمی این گاف تاریخی را می‌دهد. وی 13 شهریور 86 نیز و در حالی که پس از رحلت آیت‌الله مشکینی به عنوان رئیس مجلس خبرگان انتخاب شده بود، از رحلت امام در شرایط جنگ و حضور رزمندگان در جبهه‌ها سخن گفته بود: خبرگان رهبری وقتی خبر رحلت امام آمد ونفس‌ها در سینه‌ها حبس شد در آن شرایط حساس که جامعه نگران بود و جنگ هنوز ادامه داشت به وظیفه خطیر خود عمل کرد و با چند ساعت بحث رهبر را انتخاب کردند. اگر خبرگان در آن زمان چنین عمل نمی‌کردند بسیار ضرر می‌کردند، ولی با این کار خبرگان، هیچ مشکلی پیش نیامد و نیروهای رزمنده ما نیز در جبهه‌ها ثابت و محکم ماندند.

اگرچه 2 سال قبل نیز مانند روز گذشته هیچ‌یک از خبرگزاری‌ها به جز خبرگزاری فارس، این بخش از اظهارات هاشمی را به سبب عدم تطابق تاریخی آن، منعکس نکردند.

نقل‌قول‌ها و خاطره‌گویی‌های هاشمی پیش از این نیز با انتشار کتاب خاطراتش برای او دردسرساز شده بود.

اما آنچه که شاید بتوان گفت حتی جفایی به‌مراتب آشکارتر از سوی خطیب جمعه تهران بود، تحریف بیانات صریح و بدون نیاز به تفسیر رهبر انقلاب است.

وی روز جمعه، هنگامی که در زمینه اشاره به بیانات رهبری به بحث انتخابات رسید، گفت: «مقام معظم رهبری همچنین تاکید داشتند که انتخابات باید سالم برگزار شود و شکی نیست که مردم ما انتخابات مغلوط را نمی‌پذیرند.»

هاشمی در حالی این جملات را به رهبر انقلاب منتسب کرد که ایشان، با تأکید بر سلامت انتخابات‌های گذشته، از اقدام برخی در خدشه‌دار کردن سلامت انتخابات در فاصله دو، سه ماه مانده به برگزاری به بی‌انصافی یاد کردند: «انتخابات به فضل الهى و به حول و قوه‏ى الهى انتخابات سالمى است. من مى‏بینم بعضى‏ها در انتخاباتى که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کرده‏اند به خدشه کردن. این چه منطقى است؟ این چه فکرى است؟ این چه انصافى است؟ این همه انتخابات در طول این سى سال انجام گرفته است - در حدود سى انتخابات - مسئولان وقت در هر دوره‏اى رسماً متعهد شده‏اند و صحت انتخابات را تضمین کرده‏اند، و انتخابات صحیح بوده است؛ چرا بیخود خدشه میکنند، مردم را متزلزل میکنند، تردید ایجاد میکنند؟ که البته در ذهن مردم عزیز ما با این حرفها تردید ایجاد نخواهد شد.»
منبع: http://www.rajanews.com/detail.asp?id=26146

با عرض سلام خدمت شما عزیزان محترم که تشریف اوردید. تصمیم داشتیم که از قسمت های قبلی این کار رو انجام بدم ولی که زلیخا عاشق یوازرسیف بود بنویسم که ما شیعیان یکم از زلیخا یاد بگریم که به یوسف زهرا عشق بورزیم ولی ماجرا از هفته پیش عوض شد و زلیخا به معشوق اصلی دست یافت و ماجرا عوض شد خواستاز نوشتن این متن این باشه که جرقه ای باشه و همه شماها هم این کار رو شروع کنین انشاءالله که شروع کرده بودین . خب چی می خواستیم بگیم بله از نکاتی که از تماشای یوزارسیف به ذهن می یاد البته اینا به ذهن بنده اومده حتما بیش از این نکات هست که باید نوشت. خب نکته اول: 1) جایی که حضرت یعقوب گفت یوسف را به شما سپردم این شد ولی ان بار بنیامین را به خدا می سپارم از اینجا باید اینو برداشت کرد همیشه و در همه جا باید به خدا توکل کنیم نه به غیر تو که در نماز هم می گیم ایاک نعبد و ایاک نستعین خب چی مخواستم از بیان این نکته بگم اینکه خودسازی کنیم تا به مرحله توکل برسیم اینا رو گفتم نه به شما اول به خودم که انشاءالله عامل به این گفته ها باشم تا هرکی هم این متن رو می خونه عامل باشه انشاءالله با دعای خیر شما انشاءالله نکته 2: این که زمانی که یوسف پیامبر به دیدار زلیخا رفت ولی حرفی بین انها رد و بدل نشد ولی خیلی حرفها زدند یعنی با زبان دل خیلی حرفها زدند از بیان این نکته هم می خوام اینو بگم که اهل دل باشیم تا به اهل دلان پیوند بخوریم. می گن علامه طهرانی و علامه میلانی به دیدار علامه طباطبائی می یان فقط می شینن 1 ساعت به هم نگاه می کنن بعد می رن اینها یعنی چه ؟یعنی اینکه خودساختگی! اما خودساختگی که مراحل خودش رو داره که اینها از دهن بنده بزرگ که بگم این حرفها رو، والسلام ختم کلام .انشاءالله موفق باشین و ممنون که به خودتون زحمت دادین و این متن در پیت بنده رو خوندین. انشاءالله از خودساختگان در راه معبود باشیم.

دیده واکن پدر،غربت ما را ببین              غم مظلومی، علی و زهرا ببین

ای رسول خدا خاتم الانبیاء

ای پدر ای پدر

خیره بر پیکرت، چشم حسین و حسن                    جبرئیل امده، بهر تسلای من

تو به بستر خوش عالمی در خروش

ای پدر ای پدر

چه کنم ای پدر بعد تو با مِحنتم                     شده اشک علی زمزمه غربتم

ای فروغ امت ای رسول رحمت

ای پدر ای پدر

دخترم این همه ناله و افغان مزن                   شعله بر جانم از گریه سوزان مزن

ای تو یادگارم کوثر و بهارم

ای پدر ای پدر

دخترم بعد من اسیر غم ها شوی                 شاهد گریه و غربت مولا شوی

ای دل شکسته زهرا می رسی به بابا ای پدر ای پدر

                                                   منبع : کتاب رضه الواعظین