درس مردم به نوه امام(ره)
مراسم سالگرد امام(ره) در مقایسه با سالهای پیش، برتری خاصی داشت؛ جمعیت چند میلیونی، نماز جمعه و خطبههای حکیمانه مقام معظم رهبری و سر افکندگی اصحاب فتنه در برابر مردم همه از ویژگیهای مراسم امسال بود. یکی از پدیدههای ناخوشایندی که در مراسم امسال اتفاق افتاد، جلوگیری از سخنرانی سید حسن مصطفوی از سوی اقشار مختلف مردم بود. آنها با شعارهای "نواده روح الله - سید حسن نصر الله" و " وصیت سید احمد - اطاعت از ولایت " و مرگ بر موسوی"و... از سخنرانی وی ممانعت کردند. آ ن چه پیش آمد قطعا مورد رضایت ما نیست، زیرا آرزوی ما این بود که یادگار امام(ره) درکنار ملت باشد و از زبان او شاخص خط امام بگیرند و امام گونه در برابر سران فتنه بایستد. نشریه پرتو سخن در شمارههای قبل بارها به ایشان متذکر شده بود که وصیت نامه پدر بزرگوارشان را جدی بگیرد و مرز خود را از فتنه گران جدا کند. مع الاسف قرار گرفتن در جمع فتنه گران مانع از آن شد که حقایق را ببیند. اگر در 9 دی و 22 بهمن 88 جمعیت چند میلیونی تهران را مشاهده کرده بود که در تشییع جنازه جریان فتنه و اصلاحات آمریکایی شرکت کرده بودند، قاعدتاً راه خود را از آنها جدا میکرد و در روز 14 خرداد شاهد شعارهای مردم نمی بود. در عین حال مردم حرمت نگه داشتند و مستقیماً هیچ گونه شعاری علیه ایشان ندادند. مردم با شعارهای خود سه درس مهم به ایشان دادند.
1.اطاعت از ولایت
مردم انقلابی که در فتنه 88 نشان دادند از خواص نیز جلوترند، با شعار «وصیت سید احمد، اطاعت از ولایت» از ایشان خواستند که در حوادث انقلاب و مسایلی که درجامعه اتفاق میافتد پیرو ولایت باشد و در عمل به وصیت نامه امام(ره) " پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد" از همه جلوتر باشد.
2. تبری از دشمنان
اسلام بر تولی و تبری مبتنی است. نمی شود هم با معاویه بود و هم علی(ع) را دوست داشت. اگر کسی امام و رهبری و ولایت را قبول دارد نمی تواند با دشمنان امام(ره) نشست و برخاست و همراهی داشته باشد و مواضع خود را بر طبق خواست آنها تنظیم کند. شعار مرگ بر موسوی و .... در برابر سید حسن، دارای این پیام بود که ما از این گونه افراد متنفریم، مرز خود را با سران فتنه شفاف کنید
3. وابستگی نسبی چندان ارزش ندارد
شعار «نواده روح الله – سید حسن نصر الله» حامل این پیام بود که صرف وابستگی نسبی برای انسان ارزش آفرین نیست، بلکه آن چه افتخار میآفریند، حرکت در مسیر خط امام و وابستگی معنوی به ایشان است. به همین دلیل بود که علی(ع) محمد بن ابی بکر را فرزند خود خواند و خداوند فرزند نوح پیامبر(ع) را با جمله" انه لیس من اهلک" (او از اهل تو نیست) از فرزندی نوح خارج ساخت. مردم با شعار خود دقیقا این پیام را به سید حسن و دیگر نوادگان حضرت امام(ره) دادند که گرچه تعلق به بیت امام(ره) افتخار است ولی صرف این وابستگی، کافی نیست؛ چنان چه کسی مانند فرزند نوح(ع) با بدان بنشیند و خاندان ولایت را گم کند، دیگر نمی تواند ادعا کند که از نوادگان حضرت روح الله هست و مورد احترام مردم. نواده واقعی روح الله سید حسن نصر الله است که خالصانه و با تمام وجود به آرمانهای امام(ره) پایبند است و در خط ایشان حرکت میکند. البته این حقیقتی است که خود سیدحسن آقا در حرم مطهر امام(ره) به آن اذعان میکند "امام(ره) توانست با اسلام حقیقی، پایهگذار مکتبی شود که در آن امثال سیدحسن نصرالله پرورش یابند 1385/06/10)،ایسنا) و چه شیرین بود اگر سید حسن خمینی نیز علاوه بر فرزندی نسبی، فرزند معنوی امام را ادامه میداد و همانند سید حسن نصرالله به جای سکوت در برابر معاندان با امام(ره)، از آرمانهای آن بزرگ مرد تاریخ دفاع میکرد. شایسته است آقای سید حسن خمینی و دوستانش به جای محکوم کردن این و آن، و توجیهات بی مبنا، اندکی به فکر فرو روند و از خود بپرسند چرا چنین شد؟ عوامل آن را بشناسند و در صدد جبران آن بر آیند. برای یاد آوری ایشان چند مورد را متذکر میشویم:
1 دفتر امام را در اختیار محمد خاتمی (رییس جمهورسابق) گذاشتن.
" چند شب پیش حسن آقای خمینی، نوه امام با آقای خاتمی دیدار کرد و یکی از ساختمانهای دفتر امام را برای ملاقاتها و کارهای جاری به عنوان دفتر در اختیار ایشان قرارداد. این کار حاج حسن آقا خیلی پر معنا بود. نه فقط برای آنکه محلی برای دیدارها و ملاقاتهای دفتر آقای خاتمی مهیا کرده است، بلکه به طور سمبلیک نشان داد که امکانات کمی که در اختیار دفتر امام است را در اختیار کسی قرار میدهد که وجودش برای کشور مفید و اگر امام بود، ارزش و جایگاه ویژهای داشت.]؟![ (اردیبهشت سایت بازتاب به نقل از ابطحی)
2. حمایت از آغاجری مرتد
«حجت الاسلام حسن خمینی، نوه آیتا... خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی، در دیدار با اعضای خانواده هاشم آغاجری، روشنفکر ایرانی، ضمن اظهار تاسف از حکم صادر شده علیه آقای آغاجری، از قوه قضاییه خواست که هر چه سریع تر این مشکل را برطرف کند.ادامه اعتراضات به حکم اعدام علیه هاشم آغاجری، قوه قضاییه را در وضعیت دشواری قرار داده و به نظر میرسد که در بین محافظه کاران نیز شکاف ایجاد کرده است"(. 16/11/2002،بی بی سی)
3. دیدار با صانعی و سایت جماران را در اختیار او گذاشتن پس از اظهار نظر جامعه مدرسین مبنی بر عدم صلاحیت یوسف صانعی برای مرجعیت، و درخواست ترجمه تحریر الوسیله!
4. سکوت در برابر حوادث 88 و بعضاً حمایت از سران فتنه و دیدارهای مکرر با آنان، به رغم ادامه فتنه گری.
در پایان باز هم از خداوند میخواهیم بصیرت کافی به ایشان عنایت فرماید و او را به راه امام(ره) و پدرش باز گرداند وشر دوستان بد را از سر ایشان مرتفع سازد.
منبع: http://ravanbakhsh.blogfa.com/post-235.aspx
مبارزه با مفاسد اقتصادی در نقطه امید
یکی از معضلاتی که کشور از سالهای پس از جنگ تاکنون با آن مواجه بوده، موضوع مفاسد اقتصادی است. متأسفانه با شکل گیری طبقه نوکیسه در رده بالای نظام و پدیده آقازادهها فضای مناسبی برای رشد پدیده فساد در کشور به وجود آمد. در این فضای آلوده برخی توانستند به آلاف و الوف برسند. مقام معظم رهبری که از این جریان آلوده به شدت ناراحت بودند احساس میکردند که با این آهنگ رشد فساد، منابع کشور بهسان آبی که با چند لوله 20 اینچ در استخر ریخته میشود به دلیل شکاف و فساد هرگز پر نمیشود تا به مصرف کشاورزی و صنعت برسد. از این رو تعمیر و بازسازی استخر را مورد تأکید قرار دادند؛ البته با این رویکرد که با دستمال کثیف نمی توان شیشه را تمیز کرد. به همین دلیل معظم له طی 16 سال دولتهای احزاب کارگزاران و مشارکت، در دو مقطع حساس، پیشتاز مبارزه با مفاسد اقتصادی شدند و هشدارهای لازم و راه حلهای مناسب را برای آن ارایه فرمودند. یک بار در نیمه نخست دهه هفتاد و در دوران دولت آقایهاشمی رفسنجانی با طرح بحث ثروتهای بادآورده، و ذکر پیآمدهای منفی آن، خواستار مبارزه بی امان با آن شدند و بار دیگر در اوایل سال هشتاد و در دوران دولت آقای خاتمی با صدور فرمان هشت مادهای، بر مبارزه همه جانبه قوای سه گانه و مسؤولان با فساد اقتصادی شدند. در بخشی از آن بیانیه آمده است: ”امروز کشور ما تشنه فعالیت اقتصادی سالم و ایجاد اشتغال برای جوانان و سرمایه گذاری مطمئن است و این همه به فضایی نیازمند است که در آن سرمایه گذار و صنعت گر و عنصر فعال در کشاورزی و مبتکر علمی و جوینده کار و همه قشرها از صحت و سلامت ارتباطات حکومتی و امانتی و صداقت متصدیان امور مالی و اقتصادی مطمئن بوده و احساس امنیت و آرامش کنند. اگر دست مفسدان و سوءاستفاده کنندگان از امکانات حکومتی قطع نشود، و اگر امتیاز طلبان و زیاده خواهان پرمدعا و انحصار جو، طرد نشوند، سرمایه گذار و تولید کننده و اشتغال طلب، همه احساس ناامنی و نومیدی خواهند کرد و کسانی از آنان به استفاده از راههای نامشروع و غیرقانونی تشویق خواهند شد. خشکانیدن ریشه فساد مالی و اقتصادی و عمل قاطع و گره گشا در این باره، مستلزم اقدام همه جانبه به وسیله قوای سه گانه بخصوص دو قوه مجریه و قضاییه است. قوه مجریه با نظارتی سازمان یافته و دقیق و بی اغماض، از بروز و رشد فساد مالی در دستگاه پیشگیری کند و قوه قضاییه با استفاده از کارشناسان و قضات قاطع و پاکدامن، مجرم و خائن و عناصرآلوده را از سر راه تعالی کشور بردارد، بدیهی است که نقش قوه مقننه در وضع قوانین که موجب تسهیل راه کارهای قانونی است و نیز در ایفای وظیفه نظارت، بسیار مهم و کارساز است.” (روزنامه قدس،11/2/1380)
به رغم استقبال گسترده مردمیاز فرمایشهای مقام معظم رهبری و فرمان فوق، متأسفانه نه در دوران آقای رفسنجانی و نه در دوران آقای خاتمی و مجلس ششم تلاش چندانی برای تحقق بخشیدن به آن صورت نگرفت و علیرغم تشکیل ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی با حضور روِسای قوای سه گانه در آن، جز چند حرکت جزیی از سوی قوه قضاییه شاهد هیچ حرکت برجسته و امیدوار کنندهای نبودیم. از مجلس ششم و دولت مدعی اصلاحات که وظیفهای جز پاشیدن بذر فساد نداشتند، انتظار مبارزه با فساد امری غیر متوقع بود. اما با تغییر مجلس و دولت و روی کارآمدن اصولگرایان انتظار این بوده و هست که مسأله مذکور با جدیت و هماهنگی بیشتر روِسای قوا پیگیری شود. البته درسال 84 یک مقام قضایی اظهار داشت که 900 پرونده مفاسد اقتصادی درحال رسیدگی است.
و در همان سال، آقای ایزدپناه، سخنگوی ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی، در گزارشی از تشکیل 1099 پرونده و بازگرداندن افزون بر 10 تریلیون و388 میلیارد و 190 میلیون ریال به بیت المال خبر داد که نه برای افکار عمومیقانع کننده بود و نه برای نمایندگان مجلس. بیتردید در 5 سال اخیر، دولت آقای احمدی نژاد که به پاکدستی و مبارزه با فساد معروف و مشهور است، توانسته است با اهرمهای مختلف در بستن گلوگاههای فساد موفقیتهای خوبی کسب کند؛ ولی تعطیلی ستاد عالی مبارزه با مفاسد اقتصادی و کند شدن روند مبارزه با فساد در دستگاه قضایی و در حاشیه امن قرار گرفتن دانه درشتها باعث شد بیانیه 8 مادهای رهبری درباره ضرورت مبارزه با مفاسد همچنان بر زمین بماند! به نظر میرسد که اکنون زمان مناسبی برای اجرای منویات رهبری در ریشه کن کردن فساد باشد، زیرا قوای سه گانه عزم خود را نسبت به اجرای این امر مهم به نمایش گذاشته اند؛ دولت دهم به ریاست دکتر احمدی نژاد با شعار مبارزه با فساد از مردم را‡ی اعتماد گرفته و آیت الله آملی لاریجانی ریاست محترم قوه قضاییه نیز بارها اعلام کرده است در برابر مفسدان در هر رده و پست و مقامیکه باشند کوتاه نخواهد آمد و تحت تأثیر فشارها قرار نمی گیرد. بیش از 233 تن از نمایندگان مجلس نیز با ارسال نامه ای به رئیس قوه قضاییه حمایت قاطع خود را در مبارزه با دانه درشتها اعلام کردند و از ایشان خواستند تسلیم فشارها نشود. مراجع عظام تقلید هم در دیدار با رئیس قوه قضاییه درباره اعمال نفوذها در دستگاه قضا هشدار داده، خواهان برخورد با دانه درشتها شدهاند. بنابراین، اکنون همه شرایط برای برخورد فراهم است و دستگاه قضایی در برابر یک امتحان بزرگ قرار دارد که با این همه حمایت، آیا دانه درشتها و فرزندانشان از حاشیه امن خارج خواهند شد؟! آیا دستگاه قضایی برای بازگرداندن مهدیهاشمی مأموریتی به وزارت اطلاعات خواهد داد؟ و آیا اموال عمومیکه با پوشش مؤسسات فرهنگی به تاراج رفته است به بیت المال باز گردانده خواهد شد؟ انتظار عموم مردم از دستگاه قضایی این است که بدون کمترین مسامحه و ترحم با دزدان بیت المال برخورد کرده، اسامیآنها را برای عبرت آموزی در اختیار افکار عمومیقرار دهد تا دیگران نیز از این برخورد قاطع درس عبرت بگیرند و دستشان به فساد آلوده نگردد. آیت الله آملی لاریجانی حتماً میدانند به موازات برخورد با دانه درشتها محبوبیت ایشان در میان مردم بالاتر میرود. بنابراین از اخم دانه درشتها و تهدید مفسدان کلان اقتصادی نباید اندکی واهمه داشت، چرا که دست خدا و دعای خیر ملت حامیو پشتیبان ایشان است. در پایان سنت امیرالمؤمنین را در برخورد با مفسدان یادآور میشویم که حضرت بدون کوچکترین تسامح و اندک تعللی با آنها به مبارزه برخاست و تا پای جان پیش رفت؛ “به خدا سوگند! بیت المال تاراج شده را هر کجا که بیابم به صاحبان اصلی آن باز میگردانم، گرچه با آن ازدواج کرده یا کنیزانی خریده باشند؛ زیرا در عدالت گشایش برای عموم است، و آن کس که عدالت بر او گران آید تحمل ستم برای او سختتر است.” ( نهج البلاغه، محمد دشتی، خطبه 15، ص39.)
منبع : http://www.ravanbakhsh.blogfa.com/post-214.aspx
نگاهی به دلایل نامگذاری سال جدید
متأسفانه سالهای متمادی، غربیها و غربباوران به ملل مسلمان از جمله ایران اینگونه وانمود کرده بودند که غربیان تافتهای جدابافتهاند؛ از اینرو میتوانند کارهای بزرگ انجام دهند و ایرانیها و ملل شرقی انسانهای عقبمانده و کمهوش و ناتوانند، در نتیجه باید همواره مصرف کننده باشند و دستشان در برابر غربیها دراز! در همین راستا، غربباوران دیروز مانند میرزا ملکم خان، مؤسس لژ فراماسونری در ایران میگفت: «من از خود اختراعی نخواهم کرد. کاش اولیای دولت ما نیز در اختراعات دولتی یک قدری به عقل خود کمتر اعتماد میکردند و آن اصولی را که فرنگیها با این همه علم و تجربه یافتهاند، کمتر تغییر میدادند. طرحهای دولتی (فرنگی) را یا باید به کلی قبول کرد و یا باید به کلی رد نمود... من همین مقدار میگویم که ما در مسائل حکمرانی نه میتوانیم و نه باید از پیش خود اختراعی نماییم؛ یا باید علم و تجربه فرنگستان را سرمشق خود قرار دهیم یا باید از دایره بربریگری خود قدمی بیرون نگذاریم» (فکر آزاد، فریدون آدمیت، ص125)
تقیزاده نیز در همین راستا گفته بود: «ما باید از سرتا پامان انگلیسی باشد یا فرنگی باشد و باید اینطور باشیم تا اینکه آدم بشویم».
ولی حضرت امام خمینی(ره) در برابر این خودباختگان ایستاد و با دمیدن روحیه خودباوری در مردم فرمودند: «این را باید به خودمان اثبات کنیم که ما هم آدمیم که ما هم هستیم در دنیا، که شرق هم یک جایی است، همهاش غرب نیست، شرق هم یک جایی است که ظرائفش بیشتر از همهجا و متفکرینش بیشتر از همهجا بوده است» صحیفه نور، ج 11، ص 193.
معظم له عامل اصلی عقبماندگی کشور و مسلمانان را گمکردن هویت اصیل اسلامی و ملی دانستند و فرمودند: «ماها الان خودمان را گم کردیم، مفاخر خودمان را گم کردیم، تا این گمشده پیدا نشود، شما مستقل نمیشوید. بگردید پیدایش کنید. بگردید شرق را پیدا کنید. تا ما اینطور هستیم تا نویسندههای ما آنطور است، تا روشنفکران ما آنطور فکر میکنند، تا آزادیخواهان ما آنطور آزادی غربی را میخواهند، همین است که هست» (همان، ج 9، ص61)
امام(ره) درباره نهادینهکردن فرهنگ «ما میتوانیم» فرمودند: «مدتها باید زحمت بکشیم و باور کنیم که خودمان دارای یک فرهنگ بزرگ انسانی با ارزشهای اسلامی هستیم و اگر امروز کمبود نیروی انسانی هست، بهخاطر همین است که افکار به آن طرز تفکر عادت کرده بود» (همان، ج 18، ص 162)
بنابراین امام(ره) در ابتدا به رغم تبلیغات گسترده غربباوران، این باور را در ملت ایران نهادینه کرد که «ما هم میتوانیم». براساس همین باور بود که جوانان این سرزمین با دست خالی 8 سال در برابر تجاوز نظامی دشمن ایستادند و بزرگترین حماسه تاریخ این ملت را رقم زدند و بینی استکبار جهانی را بر خاک مالیدند و به رغم نابودی کشاورزی ایران توسط دولت طاغوت، کشاورزی ایران احیا گردید و در تولید گندم این کالای استراتژیک به حد خودکفایی رسید. معالاسف با حاکمیت غربباوران در سال 1376 مجدداً موج «ما نمیتوانیم» در را‡س تبلیغات طرفداران غرب قرار گرفت و سخنان میرزا ملکم خانها و تقیزادهها در قالب جدیدی از زبان امثال آقای محمد خاتمی شنیده شد. او و دوستانش بر این باور بودند که «هیچ تحول کارساز پدید نخواهد آمد مگر آنکه از متن تمدن غرب بگذرد و شرط دگرگونی اساسی، آشنایی با تمدن غرب و لمس روح آن یعنی تجدد است، کسانی که با این روح آشنا نیستند، هرگز به پدیدآوردن دگرگونی سودمند در زندگی خود توانا نیستند. سوگمندانه اقوامی نظیر ما هنوز از آن محروم هستیم» (روزنامه سلام، 30/2/75) وی در یکی از سخنرانیهایش اظهار میدارد: «شما برای اینکه بتوانید پیشرفت کنید و بمانید راهی جز راه غرب ندارید» (روزنامه آریا، 28/6/78.) باورمندی خاتمی به غرب به حدی است که با صراحت اعلام میکند «به آینده نخواهیم رسید مگر اینکه از مدرنیته و تجدد بگذریم (سخنرانی در دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبایی، 11/3/70) و سرانجام تیر خلاص خود را بر فرهنگ بومی و دینی ایرانی رها کرده، میگوید: «برای رسیدن به توسعه باید علاوه بر خرد و بینش غربی، منش متناسب با این بینش را نیز پذیرفت»( !روزنامه سلام، 30/2/1375)
مقام معظم رهبری با روشنگریهای همهجانبه در برابر این تفکر غلط ایستادند و با تکیه بر کلمات نورانی حضرت امام(ره) نگذاشتند بار دیگر جامعه به شرایط قبلی بازگرد. معظم له همواره بر توانایی ملت ایران و ضرورت خودباوری تأکید ورزیدند تا اینکه ملت، طرفداران لیبرالها و طرفداران غرب را از قدرت به زیر کشیدند و در مسیر همان راه امام که تابلوی آن، شعار «ما میتوانیم» بود قرار گرفتند و توانستند در فرصت کوتاهی گامهای بلندی در عرصه فناوری هستهای، فضایی، موشکی، پزشکی، نانو تکنولوژی، صنایع نظامی، سدسازی، کشاورزی و... بردارند بهطوری که امروزه میتوان به جرا‡ت ادعا کرد که در برخی عرصهها ما در کنار چند کشور پیشرفته و اول جهان قرار داریم.
معظم له در ملاقات با نمایندگان مجلس ششم که در بسیاری از آنها روحیه انفعال و ناتوانی موج میزد فرمودند: «بعضیها خودشان را کوچک میشمارند؛ بعضی نیروی خودشان را ندیده میگیرند؛ بعضی آن استعداد و حرکت و انرژی عظیمی که در درون این ملت و دستگاه مدیریت این کشور - از مجموعه قوا - وجود دارد، دست کم میگیرند؛ این هم جزئی از تبلیغات دشمن است. همه تبلیغات دشمن این است: بد بخت شدید! بیچاره شدید! از بین رفتید؛ تمام شد، این تبلیغات مربوط به امروز هم نیست؛ سالهاست همین مطالب را تکرار و ترویج میکنند» (آخرین سخنرانی در جمع نمایندگان مجلس ششم)
معظم له راهکار مقابله با این انفعال را تحرک و تلاش دانستند و فرمودند: «مسلمانها قرنها بهخاطر اینکه اهداف و آرمانهایشان، آرمانهای خوبی بود؛ اما چون تحرکی در آنها وجود نداشت؛ توسری خوردهاند. الان هم هر جایی که میبینید مسلمانها دچار تحقیر و تذلیل میشوند بهخاطر همین عدم تحرک و عدم مجاهدت است» (همان)
مقام معظم رهبری پس از روی کار آمدن دولت نهم، آن را احیاگر گفتمان امام و انقلاب دانستند و دولت برآمده از این گفتمان را دولت کار و تلاش نامگذاری کردند و بارها عملکرد این دولت را در عرصههای مختلف از جمله دستیابی به انرژی هستهای و دانش فضایی ستودند؛ ولی در عین حال آن را ناکافی دانسته، خواستار تلاش و جدیت بیشتر دولت و مجموعه مسؤولان نظام و ملت ایران شدند. ایشان در جمع دانشگاهیان، افق آینده را اینگونه ترسیم کردند که باید در آینده، لااقل 50 سال آینده، به حدی از دانش برسیم که دیگران با فراگیری زبان فارسی برای کسب دانش و علم به ایران بیایند. در همین راستا معظمله دهه چهارم انقلاب را دهه پیشرفت و عدالت نامیدند تا حرکت همه جانبه به سمت قلههای پیشرفت و تعالی شتاب بیشتری پیدا کند، ولی این جهتگیری و شتاب به همت مضاعف و کار مضاعف نیاز دارد. از اینرو ایشان، سال جاری را سال همت مضاعف و کار مضاعف نامگذاری کردند و از همه آحاد ملت و مسؤولان خواستند برای رسیدن به قلههای پیشرفت و تعالی بر همت و کار و تلاش خود بیفزایند. در این راستا از همه مسؤولان دولتی، قضایی و تقنینی انتظار میرود این دستورالعمل رهبر عزیزمان را سرلوحه برنامههای خویش قرار دهند و هر کس در هر جایگاهی که هست چند گام به جلو بردارد. در پایان توجه به این نکته مهم لازم است که «همت مضاعف و کار مضاعف» اختصاص به سال جاری ندارد، بلکه یک آموزه دینی است که مقام معظم رهبری آن را برای ما بیان کردهاند. امام صادق(ع) میفرمایند: «هیچ شرافتی برای انسان به اندازه بلندهمتی نیست» (بحار، ج 75، ص 164)
حضرت علی(ع) نیز در بیان نورانی دیگری ارزش انسان را به همت او منوط میکنند و میفرمایند: «من شرفت همته عظمت قیمته» (غرر الحکم، ص 448) و در فراز دیگری، بهترین همتها را بالاترین و برترین آنها دانستنهاند «خیر الهمم اعلاها» (همان)
ایشان در بیان دیگری، همت بلند و بزرگ را عامل کار بزرگ و فعالیت و اهتمام بیشتر ذکر کرده فرمودهاند «من کبرت همته کبر اهتمامه؛ هر کس همت بزرگی داشته باشد اهتمام و فعالیتش نیز بزرگ خواهد شد. (همان) زیرا «علی قدر الهمه تکون الحمیه» اقدامات به اندازه همتها شکل میگیرد (همان)
در نقطه مقابل، کسانی که از همت کم و کوتاه برخوردارند مورد نکوهش قرار گرفته درباره ایشان فرمودهاند: «من قصرت همته بطلت فضیلته؛ هر کس همت کمی داشته باشد فضیلت و ارزشش نابود خواهد شد. (همان) و از رسیدن به قلههای پیشرفت باز خواهد ماند. ثلاثه ثلاثه` یحجزن المرء عن طلب المعالی؛ قصر الهمه` و قله` و صغف الرا‡ی، سه چیز است که انسانها را از جستجوی اهداف بلند باز میدارد: کم همتی، کم تدبیری و کم فکری (امام صادق(ع)، بحار، ج 75، ص 229)
بنابراین، براساس آموزههای دینی ما باید همت را بلند بداریم که مردان روزگار با همت بلند به جایی رسیدهاند. چنین نیست که دیگر ملتها و کشورهایی که امروز جزو کشورهای پیشرفته جهان محسوب میشوند، تافته جدا بافتهای باشند، بلکه همت خود را بلند داشته و کار مضاعف کردهاند. ما نیز میتوانیم با همت مضاعف و کار مضاعف در سال جاری و سالهای آینده به برترین ملتهای جهان تبدیل شویم ملتی که بر اساس آیه شریفه «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین» میتوانیم به جایگاه امامت بر مردم جهان دست یابیم و با نشان دادن الگوی حکومت دینی که باعث پیشرفت و تعالی کشور و ملت شده است همه را به سمت تشکیل حکومت دینی و اسلامی در کشورشان سوق دهیم
منبع : http://www.ravanbakhsh.blogfa.com/post-213.aspx
نویسنده اصلی :"متن زیر قسمتهایی از سخنان یکی از مسئولان دولتی است که توسط یکی از دوستان به ای میل حقیر ارسال شد. به نظرم جالب آمد و به همین خاطر منتشر کردم تا نظر دوستان را هم در این باره بدانم."
غربیها
با سه کلیدواژهی آزادی، دموکراسی، و حقوق بشر افکار عمومی را اداره
میکردند. شرقیها با دو کلیدواژهی مبارزهی پرولتاریا با امپریالیسم و
برابری. امام پنج کلیدواژهی قرآنی را در مقابل آن پنج کلیدواژه قرار دادند.
اصل «امامتمحوری» مهمترین کلیدواژه بود. سیستم امت-امامت حرف جهانشمول اسلامی بود که در عرصهی سیاست احیا شد.
ادامه مطلب...
سخنرانی مربوط به سال 1375
مقام معظم رهبری:
بنده که نگاه می کنم می بینم همین خواص مقصرند...
منبع: فتیان
برا دانلود کلیک کنیدبا لینک مستقیم
اخیرا کاسپین ماکان نامزد ندا آقا سلطان( که با یک پروژه ازقبل تعریف شده که در مراحل پروژه فتنه در بعد انتخابات توسط خود فتنه گران کشته شده بود و جنگ روانی گسترده ای علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با قتل این دختر اتفاق افتاد) با پرز رئیس رژیم غاصب صهیونیسم دیدار کرد.
به گزارش رادیو فردا هاجر رستمی مطلق، مادر ندا گفت که نامزد ندا بودن این حق را برای کاسپین ماکان ایجاد نمی کند که به اسرائیل سفر و با شیمون پرز دیدار کند و با سوء استفاده از نام ندا، خود را نماینده مردم ایران بخواند.