هر شبی گویم که فردا یارم اید از سفر
چون که فردا می شود گویم که فردای دگر
انقدر امروز و فردا انتظارش می کشم
کاقبت روز فراق یار من اید به سر
من به امید وصالش زنده ماندم تاکنون
وه چه خوش اندم که باز اید نگارم از سفر
گر بیاید بوسه بر خاک کف پایش زنم
تا نماید لحظه ای بر حال زار من نظر
من که می دانم بیاید اخر ان دلدار من
لیک می ترسم نباشد ان زمان از من اثر
گر سر راهش بمیرم نیست غم ای دل چرا
زنده می گدم چو او بنماند از قبرم گذر
گر بیاید روزگار تیره ام روشن شود
شام هجران می شود از وصف روی او سحر
منبع :کتاب روضه الواعظین
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان امد وقت است که باز ایی
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
صد باد صبا اینجا با سلسله می رقصند
این است حریفت ای دل تا باد نپیمایی
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود ان شاهد هر جایی
ساقی چمن و گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
ای درد توام درمان در بستر ناکامی
وی یاد تواام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف انچه تو اندیشی حکم انکه تو فرمایی
فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست
کفرست در این مذهب خود بینی و خودرایی
زین دایره مینا خونین چگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی
حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل امد
شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی
منبع : حافظ
...............ادامه مطلب قسمت اول پست قبل این
دراین میان ما باید چه کنیم؟ قرآن عاملی را برای شکست دشمنان اسلام معرفی میکند: ذلک بأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُون4 بخصوص درباره منافقین میفرماید اینها که شکست خوردند و اینها که ذلیل شدند بخاطر این است که فهم صحیحى نداشتند، درست نمىتوانستند مسأله را درک کنند. در مقابل از مؤمنین در بسیاری موارد تعریف مىکند و عامل پیروزى آنان را همین درک صحیح از مسایل میشمارد. بر ما است که چشممان را نبندیم و در مقابل، این تجربیات (همین تجربیات بعد از انقلاب که خودمان دیدیم) را بررسی کنیم و پند بگیریم: إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصار5. خدا را بهتر بشناسیم، سنتهای خدا را در تدبیر انسان و جوامع بهتر درک کنیم. خیال نکنیم همه چیز براساس همین اسباب عادی و جریانات طبیعی اداره میشود. البته أبی الله أن یجری الأمور إلا بأسبابها؛ اما اسباب منحصر به اسباب عادی نیست. نزول ملائکه هم یکی از اسباب است. اول خدا را بهتر بشناسیم، ایمان و یقین داشته باشیم به اینکه اگر کسانی خدا را یاری کنند، خدا آنها را یاری خواهد کرد: إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُم6. خیال نکنید اینها تعارف است، این حقیقت است. آیات قرآنى شعارهاى انسانگونة ما نیست، اینها مبتنى بر یک حقایق عمیق الهى، ثابت، و لایتغیر است سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْل7.
همانطور که ذکر شد یکی از وظایف قطعی ما این است که ، مطلب را خوب بفهمیم و نسبت به آن بیتفاوت نباشیم. وقتی فهمیدیم دشمن چه حیلههایی دارد، باید در مقابلش موضعگیری کنیم. آنها با این همه اصرار نقشههای شومشان را دنبال میکنند؛ ما با خونسردی و بیتفاوتی از کنارش نگذریم، زیرا پرداختن به این مسایل شکر نعمت خدا و انجام وظیفه است. نکته سومی که ما باید کاملاً به آن توجه داشته باشیم درک راههایی است که موجب دریافت رحمت الهی میشود. باید شرایطی که موجب نزول برکات خدا میشود را بشناسیم و راههایی که دشمن میخواهد در ما نفوذ پیدا کند و اهداف شوم خودش را محقق کند را نیز بشناسیم و در مقابلش موضع صحیح بگیریم. اگر کسانی در چنین موقعیتی درصدد برآمدند که این مسایل را بررسی کنند، این نشانه آگاهی، وظیفه شناسی، و قدردانی از نعمتهای خدا است، به شرطی که تداوم پیدا کند.
ادامه مطلب...
بسم الله الرحمن الرحیم
ولایت فقیه، رمز پیروزی و ماندگاری انقلاب اسلامی
در نشست دفتر پژوهشهای فرهنگی، مشهد مقدس، 17/9/1384
الحمدلله ربّ العالمین و الصلّوة و السّلام على سیّد الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین ابى القاسم محمد و على آله الطیبین الطاهرین المعصومین.
اللّهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و على ابائه فى هذه الساعة و فى کل ساعة ولیاً و حافظاً و قائدا و ناصراً و دلیلاً و عینا حتى تسکنه أرضک طوعاً و تمتعه فیها طویلا
پیروزى انقلاب مقدس اسلامی همه معادلات جهانى را برهم زد بهگونهای که همه دشمنان اسلام درصدد تحلیل این پدیده بىسابقه و شگفتانگیز برآمدند. پیروزى انقلاب اسلامی و شکست نقشههاى دشمنان که طى چند دهه طراحى شده و به اجراء در آمده بود، سبب شد که دشمنان درصدد برآیند تا علت شکست خودشان را پیدا کنند. بعضی تحلیلها فقط برای توجیه شکستشان بود، وگرنه خودشان هم باور نداشتند که آن عوامل چندان تأثیرى داشته باشد. ولی از جمله عواملى که همه آن را خوب فهمیدند و بهصورتهاى مختلف اعتراف کردند و درصدد تضعیف آن برآمدند، نقش رهبرى ولیفقیه در جریان انقلاب و بعد هم در مدیریت کشور بود. فهم این مطلب خیلی احتیاج به تخصص در مسایل سیاسى و اجتماعى ندارد؛ با یک مقایسه خیلى ساده اهمیت این نقش را میتوان درک کرد. مقایسهاى که قابل فهم است اینکه تقریباً همزمان با پیروزى انقلاب اسلامى ایران، حرکت انقلابى مردم افغانستان علیه حکومت دستنشانده وقت هم شروع شد و قریب بیست سال، اندکى بیشتر یا کمتر، ادامه پیدا کرد. تا آنجا که اطلاعات و شواهدى هست، مردم افغان در این راه خیلى فداکارى کردند. سختىهایى که آنان تحمل کردند به مراتب بیشتر از سختىهایى بود که مردم ما در دوران انقلاب علیه حکومت پهلوى تحمل کردند. گفتههاى بعضى اشخاص موثق و بعضى از رهبران شیعه آن سامان مؤید این مطلب است. به قدرى آن سختىها عجیب بود که گمان میکنم، اگر این امتحان براى مردم دیگری پیش مىآمد تا آن حد تحمل نمىکردند. به هرحال داستانهاى واقعاً شگفتانگیزى است. ولى بالاخره نتیجه چه شد؟ صدها هزار نفر کشته شدند؛ بعدها هم جنگهای داخلی درگرفت و هزاران نفر هم در این جنگها کشتهشدند. سرانجام هم حاضر شدند در مقابل آمریکا خضوع کنند، و اکنون نیز پیداست کار به کجا انجامیده و خدا مىداند بعد از این به کجا خواهد انجامید.
ادامه مطلب...
فاطمه بضعه منی: فاطمه پاره تن من است. براستی، آدمیان خاکی به چه اندازه وجود مقدسه بیبی دو عالم، گوهر پنهان تبلیغ، مطهره دوران یعنی حضرت فاطمه زهرا (س) را میشناسیم. ایام غم و اندوه فاطمیه فرصتی است مناسب که معرفت خود را نسبت به این الگوی زنان و مردان عالم بیشتر کنیم.
فاطمه کیست؟ اوست که وسیله امداد وجود خاتم در این عالم است، جنبه فلکی آن حضرت که نسل اوست، و جنبه ملکوتی آن حضرت که دین اوست، به صدیقه کبری باقی و برقرار است. اوست که واسطه طلوع کواکب آسمان امامت است. افق زندگانی او مشرق حلم حسنی و شجاعت حسینیه و عبادت سجادیه و ماثر باقریه و آثار جعفریه و علوم کاظمیه و حجج رضویه و جود نقوی و هیبت عسکریه است.
از حسینی که مصباحالهدی و سفینهالنجاه است تامهدی موعودی که منتهیالیه مواریث انبیاء و (به رزق الوری) و (بوجوده ثبت الارض و السماء) است، ثمرات آن شجره طیبه است که (اصلها ثابت و فرعها فی السماء تؤتی اکلها کل حین باذن ربها) و خلاصه کلام آن که جوهر منکونه خزینه خداوند متعال از صدف عصمت اوست، و سراج منیر نبوت انبیاء از آدم تا خاتم و مشعل فروزان امامت ائمه هدی به وجود فاطمه زهرا روشن است و آخرین گوهر مکنون این صدف و کوکب دری این فلک کسی است که (یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً) و به وجود او (هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله) تاویل و به ظهور او (و اشرقت الارض بنور ربها) تفسیر میشود. باید دانست که قدر آن لیله القدری که (منزل کتاب الله الاعظم) است مجهول و مقام آن کوثری که (عطیه رب العرش العظیم) به رسولکریم است، از ادراک ما محجوب است.
آن چه عامه و خاصه به صدور آن از زبان رسولی که (و ما ینطق عن الهوی) اعتراف کردند و منتقدینی که تمام قدرت خود را در تضعیف اسناد روایات فضائل اهل بیت عصمت به کار بستند از خدشه در سند این حدیث مانده و به صحت آن به تمام مبانی و شروط مشایخ حدیث شهادت دادند که رسول خدا فرمود: (فانما هی فاطمه یضعه منی یریبنی ما ارابها و یوذینی ما آذاها) و فرمود: (فاطمه یضعه منی فمن اغضبها اغضبنی) از فاطمه به پارهای از انیّت خود تعبیر کرد. آن کس که اول ما خلق و افضل من نطق است و اسم الله الاعظم در اسماء الحسنی. و مثل الله علی فی الامثال العلیا است، او را تافته بافته از وجود خود دانسته و غضب او را غضب خود که غضب او غضب خداست شمرده و این مقام خاکی از انشعاب فاطمه از مثل نور خداست و انعکاس غضب خدا و رسول در غضب صدیقه کبری است و به نقل فریقین به فاطمه فرمود (ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک) بالاترین مرتبه کمال انسانیت مقام عصمت است که رضا و غضب، دائر مدار رضا و غضب خدا باشد.
اگر عصمت کبری به آن است که انسان کامل به جائی برسد که به قول مطلق، به رضای خدا راضی شود و به غضب خدا غضب کند، فاطمه زهرا کسی است که به قول مطلق، خداوند متعال به رضای او راضی میشود و به غضب او غضب میکند و این مقامی است که منشاء خیرالکمل است.
فاطمه فاطمه است، اوست که مشرق الانوار از نجوم آسمان ولایت و مخزنالاسرار کتاب هدایت است. اوست که همسر و مادر دوازده رئیس از اولاد اسماعیل است که خداوند در باب هفدهم در سفر تکوین تورات به حضرت ابراهیم خبر داد . اوست که در مکاشفات یوحنا علامتی است عظیم که در آسمان ظاهر شده، زنی است که آفتاب را در بردارد و ماه زیر پاهایش و بر سرش تاجی از دوازده ستاره است.
او در سوره حم تاویل لیله مبارکهای است که (فیها یفرق کل امر حکیم) اوست که در قرآن مجید جمع منحصر به فرد (شاءنا) است. او و شوهرش دریای نبوت و علمی هستند که (مرج البحرین یلتقیان) به آن دو مؤول است. او در زمانه یگانه زنی است که خداوند متعال دعای او را روز مباهله همطراز دعای خاتم النبیین وسیدالوصیین قرار داده است. او در دهر، یکتا زنی است که تاج (انما نطعمکم لوجه الله لانرید عنکم جزاء و لا شکورا) را بر سر نهاده است.
اوست که رسول خدا در شب معراج دید که در در بهشت نوشته شده است (فاطمه خیره الله) آری، احمد مختار باید تا شایسته آن خیره الله باشد، اوست که رسول خدا فرمود: (و ابعث علی البراق خطوها عند اقصی طرفها و تبعث فاطمه امامی) او را همان بس که امام (امام الاولین و الاخرین) یوم النشور محشور شود که تجلای (یسعی نورهم بین ایدیهم) است. آن هم نوری که پیشاپیش کسی در روز جزا مبعوث میشود که خداوند متعال در قرآن مجید او را سراج منیر نامیده و در آیه نور مثل نور خود قرار داده است.
در شخصیت او همین بس که اول شخص وارد بر بساط قرب (فی مقعد صدق عندملیک مقتدر) است (اول شخص تدخل الجنه فاطمه) و چون در مستقر رحمت حق قرار گیرد انبیا یکسر به زیارت او بیایند (زارک آدم و من دونه من النبین).
او یگانه گوهری است که خداوند متعال به بعثت پیغمبر خاتم بر مومنین منت نهاد و فرمود (لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولاً من انفسهم) و به امتداد اشعه وجود آن حضرت به وجود آن گوهر بر سر آن سرور منت نهاد و فرمود: انا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر ان شانئک هو الابتر. خزائن علوم ائمه معصومین علیهالسلام بعد از قرآن مبین در سه کتاب مخزون مکنون خلاصه میشود: جفر، جامعه، مصحف فاطمه. که چون رسول خدا صلیالله علیهوآله از دنیا رفت و صدیقه کبری در فراق پدر به حزنی شدید گرفتار شد بر طبق حدیث صحیح از امام ششم جعفربن محمد الصادق علیهالسلام جبریل برای دلداری آن حضرت به خدمتش مشرف میشد و او را از مکان پدر خبردار میکرد و به آنچه بعد از او در ذریه او واقع میشود خبر میداد و امیرالمومنین علیهالسلام مینوشت. و آن مصحف گنجینه علم مایکون شد باید دانست که چه قدرتی در آن نفس قدسیه و چه جاذبهای در آن بضعه حقیقت محمدیه بود که شدید القوی از افق اعلی و روح الامین از سدره المنتهی مقهور آن قدرت و مجذوب آن حقیقت میشد.
به امید شفاعت آن حبیبه مرضیه
چنان از ضرب سیلی رفتم از هوش که راه خانه را گم کرده بودم
اگر قنفذ نبود در ان کشاکش علی را من به خانه برده بودم
نمودم روی خود پنهان ز شوهر برای انکه سیلی خورده بودم